تحولات نظری در قوۀ وهمی در تطورات تاريخي فلسفۀ اسلامی
الموضوعات : تحلیل و تقریرهای نو از مکاتب و مقاطع تاریخی فلسفه اسلامی
1 - استادیار گروه فلسفة پژوهشگاه فرهنگ و اندیشة اسلامی، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: وهم, عقل, حسمشترک, ابنسینا, صدرالمتألهین, حکیم سبزواری, علامهطباطبایی,
ملخص المقالة :
قوة وهمیه يكي از قواي اداركي جزئی باطنی نفس است که نقش بسزایی در شناختهای جزئی دارد بگونهيی که تنظيم و تعادل مناسبات زندگی بدون آن امکانپذیر نیست. فراروي ادراکات اين قوه به فراسوي معانی، آن را در رأس قوای جزئی باطنی قرار داده است. این نوشتار با روش توصیفیـتحلیلی و سنجشی به بررسی تطور ديدگاههاي فيلسوفان اسلامی در اينباره پرداخته است. در این تطور، سه نظریۀ اساسی قابل شناسایی است. در نظریة فیلسوفان مشائی، هر نوع از ادراکات به مبدئی خاص اختصاص داده شده و از اینرو، قوة واهمه مستقل از دیگر قوا بشمار آمده و ادراکات در چهار نوع حسی، خیالی، وهمی و عقلی قرار داده شده است. صدرالمتألهین و علامهطباطبایی، هر یک بنوعی این نظریه را مورد نقد قرار دادهاند. در نظریة صدرالمتألهین قوة واهمه به ساحت قوۀ عاقله ارتقاء یافته و در مرتبة عقل متنزل نشانده شده و ادراکات در سه نوع حسی، خیالی و عقلی قرار داده شده است. در نظریة علامهطباطبایی، قوة وهمیه ساقط شده و ادراکات آن به حس مشترک ارجاع داده شده و با اسقاط احساس، ادراکات حسی و خیالی و وهمی، نوعی واحد بشمار آمده و ادراکات در دو نوع قرار داده شده است.