شیوههای شخصیتپردازی در رمان «پیامبر بیمعجزه» محمّدعلی رکنی
الموضوعات : پژوهشهای ادبیات معاصر ایرانخدیجه صفری کندسری 1 , مهدی محمدی 2
1 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: شخصیتپردازی, روایت, رمان, پیامبر بیمعجزه و محمّدعلی رکنی. ,
ملخص المقالة :
از عناصر اصلی و تأثیرگذار در داستان و رمان، شخصیت و شخصیتپردازی است. بدون وجود این مهّم، داستانی شکل نمیگیرد. در واقع شخصیت و شخصیتپردازی، پیکرۀ اصلی هر داستانی را تشکیل میدهد؛ بدین صورت که نویسندۀ داستان با خلاّقیت، مهارت، طرح منسجم و دمیدن اعمال و رفتار مورد نظر در شخصیتها، به خلق و آفرینش شخصیتهای ماندگار دست مییابد. رمان «پیامبر بیمعجزه» اثر محمّدعلی رکنی، رمانی است که شخصیت اصلی در آن، پس از طی طریق و سیری آفاقی و انفسی و در نهایت رسیدن به دریافتی نو، به میان مردم بازمیگردد؛ سلوکی که در کنج حجرهها میسّر نمیشود و لازمۀ آن، بریدن از همۀ منیّات است. پژوهش حاضر به شیوۀ تحلیلی- توصیفی در پی آن است که شخصیتپردازی در این رمان را بررسی کند. «پیامبر بیمعجزه»، داستان سفرِ تبلیغی یک روحانی به اتّفاق همسرش را به منطقهای دورافتاده روایت میکند که زن و شوهر داستان در میانۀ راه، گرفتار اشرار میشوند و این گرفتاری، خود شروع ماجرایی پرافتوخیز است. نتایج نشان میدهد که این رمان، یکی از رمانهای شخصیت است؛ زیرا داستان آن، حول محور شخصیت اصلی میچرخد. همچنین اغلب شخصیتهای اصلی آن نیز شخصیتی پویا دارند که در پایان ماجرا، هر کدام به نوعی دچار تغییر و تحوّلی درونی میگردند.