نقش استعاره جنگ در مفهومسازی هومر از سیاست
الموضوعات : نظریهها، روششناسیها و رویکردهای جدید در علوم سیاسی
سیدهاشم منیری
1
,
سید حسین اطهری
2
,
مهدی نجفزاده
3
,
روحالله اسلامی
4
1 - دانشآموخته دکتری علوم سیاسی (گرایش اندیشههای سیاسی)، دانشگاه فردوسی مشهد، ایران
2 - دانشیار گروه علوم سیاسی، دانشگاه فردوسی مشهد، ایران
3 - دانشیار گروه علوم سیاسی، دانشگاه فردوسی مشهد، ایران
4 - استادیار گروه علوم سیاسی، دانشگاه فردوسی مشهد، ایران
الکلمات المفتاحية: استعاره مفهومی, جورج لیکاف, مفهومسازی سیاست, جنگ و ایلیاد. ,
ملخص المقالة :
هدف این پژوهش آن است که به فهم و چرایی کاربرد استعارههای مفهومی در حوزههای مختلف سیاست که نمودی از حوزه عمومی است، با فراهمآوری مدل نظری جورج لیکاف و مارک جانسون بپردازد. گوهر سیاست با عمل در ارتباط است و از دو پیشفرض فرماندهی و فرمانبرداری و دوست و دشمن تشکیل میشود. غایت آن نیز ناگزیر از هدفی مشخص و دستیافتنی که همانا حفاظت از اجتماع و پیروزی در جنگ و سیاست است، استفاده میکند. بنابراین فرایند شناختی و مفهومسازی سیاست به وسیله مقوله جنگ فراخوانده میشود. پرسش اصلی این است که مفهومسازی سیاست در ایلیاد هومر بر چه استعارههای مفهومی استوار است. با مقولهسازی هشت حوزۀ حمله، دفاع، عقبنشینی، مانور، ضد حمله، بنبست، ترک مخاصمه و شکست/ پیروزی، یافتههای تحقیق نشان میدهد که میتوان استعارههای مفهومی را که بر اساس رویکرد حسی- حرکتی و برآمده از ذهن بدنمند است، در دو مؤلفه «عمل» (جنگ) به عنوان گوهر سیاست و «سخنآرایی» مفهومسازی کرد. بدین ترتیب حوزۀ مفهومی سیاست (مقصد) برحسب حوزۀ مفهومی جنگ (مبدأ) فهمیده میشود.