بنیانهای چرخش زبانی و تأثیر آن در شکلگیری روش تحلیل گفتمان انتقادی
الموضوعات : Research in Theoritical Politics
1 - استادیار گروه حقوق عمومی و بینالملل دانشگاه شیراز، ایران
2 - دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه شیراز، ایران
الکلمات المفتاحية: چرخش زبانی, گفتمان انتقادی, ویتگنشتاین, پساساختارگرایی, سوسور.,
ملخص المقالة :
زبانشناسی و کاربست آن در علوم اجتماعی در قرن نوزدهم، متکی بر نگاهی ساختارگرایانه و در نتیجه تاحدود زیادی تقدیرگرایانه و متصلب بود. در ابتدای قرن بیستم با وقوع چرخش زبانی، فرصتی مهیا شد تا این رویکرد متصلب، منعطفتر شود و همچنین فرصتهای روشی و معرفتی مورد نیاز برای تأویل و تبیین گفتمانها و بازیهای زبانی متکثر را فراهم آورد. خود این تقابل در شخص «ویتگنشتاین» تجمیع شده است. او که در فاز متقدم اندیشه خویش در مقام یک فیلسوف تحلیلی بهشدت متکی بر منطق صوری، در عمل تنها برای یک گفتمان و بازی زبانی قائل به فرصتِ طرح بود، در فاز متأخر اندیشه خویش، بنیانهای پذیرش تکثر در عرصه بازیهای زبانی را فراهم آورد. میراث فکری او و تمام متفکرانی که در قرن بیستم در قالب رویکردهای پساساختارگرا دست به اندیشه در عرصۀ زبان و معرفتشناسی زدند، روششناسیای بود که در قالب «تحلیل گفتمان انتقادی» از یکسو فرصت تکثر و تنوع در عرصه گفتمانها را به کارگزاران انسانی و اجتماعی میدهد و از سوی دیگر در تحلیل بازیهای زبانی و گفتمانی این کارگزاران، هم به زمینه عینی و شخصی ایشان توجه دارد و هم متن و زبان ایشان را تأویل میکند. از رهگذر این مجاهدت نظری، روششناسیای خلق شده که به نظر برای تأویل و نیز تبیین هر عرصۀ تعامل اجتماعی که قائم به روابط قدرت باشد، میتواند واجد فایده و کاربرد باشد.