تبیین انگارۀ مدرسة والدین براساس رویکرد نوخاستهگرایی، و تقش آن در اعتلای تربیت دوران کودکی
الموضوعات :زهرا اسدی 1 , مسعود صفایی مقدم 2 , سید جلال هاشمی 3 , پروانه ولوی 4
1 - دانشجوی دکتری، گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایران.
2 - استاد گروه علوم تربیتی،دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی،دانشگاه شهید چمران اهواز،اهواز،ایران
3 - دانشیار، گروه علومتربیتی، دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز ،ایران.
4 - دانشیار، گروه علومتربیتی، دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز ،ایران.
الکلمات المفتاحية: تحلیلی استنتاجی, تعلیم و تربیت اوان کودکی, مدرسه والدین, نوخاستهگرایی,
ملخص المقالة :
دوران کودکی، بهویژه در سالهای آغازین، یکی از حساسترین مراحل رشد انسانی است که بسیاری از بنیادهای شناختی، هیجانی، اجتماعی و اخلاقی در آن شکل میگیرد. در این دوران، خانواده، و بهویژه والدین، نخستین و مهمترین عاملان تربیت کودکاند. هدف از انجام این پژوهش بررسی مفهوم «مدرسه والدین» بهعنوان نهاد واسط میان خانواده و نظام آموزشی، و بستری برای توانمندسازی والدین، بوده است. این پژوهش با تکیه بر مبانی نوخاستهگرایی (Emergentism) و روش تحلیل استنتاجی، به بازتعریف نظری، فلسفی و کاربردی این انگاره پرداخته و از این طریق به طراحی چارچوبی سیستمی، میانرشتهای و زمینهمند برای آموزش والدین در متن واقعی زیست خانواده اقدام کرده است. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که مدرسه والدین، در چارچوب رویکرد نوخاستهگرایی، میتواند بهعنوان یک میدان تربیتی مشارکتی و میانذهنی بازشناخته شود؛ فضایی که در آن یادگیری والدین از طریق شبکهای پیچیده از تجربههای زیسته، تعاملات میانفردی، تأمل انتقادی و مواجهه با تفاوتهای فرهنگی و نسلی شکل میگیرد. برخلاف الگوهای خطی و تقلیلگرا، این فضا بر پایه ظهور کیفیات نوین از دل تعاملات زنده و چندسویه والدین با یکدیگر، با نهاد مدرسه و با فرزندان خود بنا شده است. در تحلیل مفهومی انگاره مدرسه والدین، «یادگیری والدین» نه انتقال یکسویه دانش، بلکه فرآیندی پویا، غیرخطی و معناساز است؛ فرآیندی که در آن، والدین نه تنها آموختههای قبلی خود را بازبینی میکنند، بلکه از خلال تعاملات اجتماعی و مواجهه با دیگر والدین، نگرشها، هویت و نقش تربیتی خود را بازتعریف مینمایند.