سیاست دفاعی و امنیتی اروپایی یکی از چالشهای پیمان ناتو و رهبری امریکا است. اروپا پس از جنگ سرد سعی کرد وابستگی به آمریکا و سازمان ناتو را کاهش دهد و از نفوذ امریکا در ترتیبات امنیتی قاره کهن جلوگیری کند. در ساختار بینالمللی بعد از جنگ سرد، اروپاییها خواهان نظامی چندق چکیده کامل
سیاست دفاعی و امنیتی اروپایی یکی از چالشهای پیمان ناتو و رهبری امریکا است. اروپا پس از جنگ سرد سعی کرد وابستگی به آمریکا و سازمان ناتو را کاهش دهد و از نفوذ امریکا در ترتیبات امنیتی قاره کهن جلوگیری کند. در ساختار بینالمللی بعد از جنگ سرد، اروپاییها خواهان نظامی چندقطبی و تلاش برای تکثیر قدرت و تقویت نقش متوازن کشورهای مؤثر در نظام بینالملل هستند و از نقش هژمون لیبرال از سوی امریکا حمایت میکنند. امریکا معتقد به نظام تکقطبی مبتنیبر یکجانبهگرایی بهمنظور استقرار نظم هژمونیک است. پرسش اصلی مقاله این است که نقاط مشترک و چالشهای موجود در سیاستهای امریکا و اتحادیه اروپا درخصوص ساختار امنیتی دفاعی اروپا و موضوعات منطقهای چیست و هر کدام چه رویکردی را مد نظر دارند؟ این مقاله ضمن پرداختن به بعد نظری بحث ، چالشهای اتحادیه اروپا و امریکا در زمینه سیاستهای دفاعی ـ امنیتی را از منظر هژمونی لیبرال و موازنهگرا و رد هژمونی یکجانبهگرای امریکا مورد بررسی قرار میدهد.
پرونده مقاله
تمرکز این پژوهش بر امکانسنجی همگرایی اقتصادی در منطقهی خلیجفارس (شامل ایران، عربستان سعودي، عراق، قطر، امارات متحده عربی، عمان، کویت و بحرین) و الزامات دستیابی به آن است. در این پژوهش همگرایی اقتصادی بهعنوان فرایندی مدنظر است که، هدف آن دستیابی به صلح، امنیت و توسعه چکیده کامل
تمرکز این پژوهش بر امکانسنجی همگرایی اقتصادی در منطقهی خلیجفارس (شامل ایران، عربستان سعودي، عراق، قطر، امارات متحده عربی، عمان، کویت و بحرین) و الزامات دستیابی به آن است. در این پژوهش همگرایی اقتصادی بهعنوان فرایندی مدنظر است که، هدف آن دستیابی به صلح، امنیت و توسعهی پایدار در منطقه است. برایناساس، سؤالی که در این پژوهش مطرح میشود آناستکه باهدف دستیابی به صلح، امنیت و توسعهی پایدار، کشورهای حوزهی خلیجفارس چگونه میتوانند به همگرایی اقتصادی در منطقه دست یابند؟ در پاسخ این سؤال، فرضیه پژوهش ایناستکه؛ کشورهای منطقهی خلیجفارس در راستای دستیابی به صلح، امنیت و توسعهی پایدار، ضمن تکیهبر ترکیبی از ظرفیتهای گوناگون اقتصادی، سیاسی، امنیتی و دینی- فرهنگی و غلبه بر عوامل واگرایانِ، باید الزاماتِ رفتاری رسیدن به همگرایی اقتصادی را در تصمیمگیریهای کلانِ ملّی و همچنین رویکردِ سیاست خارجی خود، در پیش بگیرند. روش تحقیق این پژوهش برحسب نیاز، ترکیبی از روشِ کیفی مبتنی بر اسناد کتابخانهای و روش کمی و آماری است. درنهایت این پژوهش مدل جامع شبکهای برای دستیابی به صلح، امنیت و توسعهی پایدار، از طریق همگرایی اقتصادی در خلیجفارس ارائه میدهد؛ که در آن ضمن ردِ نگاه سلسلهمراتبی در اولویتبندی شاخصها، بهرهبرداری همزمان از مؤلفههای مختلف اقتصادی، سیاسی، امنیتی و دینی-فرهنگی در دستیابی به همگرایی اقتصادی را پیشنهاد میکند.
پرونده مقاله