قلب نحوی به راست در ترجمه (از زبان فارسی به انگلیسی)
محورهای موضوعی : پژوهشهای ادبیات کلاسیک ایران
محمد دبیرمقدم
1
,
ویدا شقاقی
2
,
مجتبی منشیزاده
3
,
سید حسین پیری
4
1 - استاد گروه زبان¬شناسی، دانشگاه علامه طباطبایی
2 - استاد گروه زبان¬شناسی، دانشگاه علامه طباطبایی
3 - استاد گروه زبان¬شناسی، دانشگاه علامه طباطبایی
4 - دانشجوی دکتری گروه زبان¬شناسی، دانشگاه علامه طباطبایی
کلید واژه: زبان فارسی, زبان انگلیسی, قلب نحوی به راست, ترجمه و معنای کاربردشناختی,
چکیده مقاله :
قلب نحوی در زبان فارسی، اختیاری و با انگیزۀ کاربرد شناختی همراه است. از آنجایی که قلب نحوی در زبان فارسی، برخلاف زبان انگلیسی، یکی از ویژگی-های این زبان محسوب می شود، تحلیل بندهای مقلوب و ترجمه آنها به منظور افزایش دقت و کیفیت ترجمه این نوع بندها ضروری به نظر می آید. بنابراین پژوهش حاضر به روش پیکره ای، از نوع توصیفی - تحلیلی و با هدف بررسی تأثیر قلب نحوی به راست بر بندهای ساده فارسی و تحلیل معادل های انگلیسی آنهاست. برای این منظور از تعداد کل 5247 بند در پیکره فارسی متشکل از کتاب های «مربای شیرین»، «خمره»، «دا» و «چراغ ها را من خاموش می کنم»، تعداد 297 بند مقلوب به راست جمع آوری گردید و همراه با معادل های ترجمه شده انگلیسی آنها بر اساس چارچوب نظری دستور نقش گرای نظام بنیاد «هلیدی» تحلیل شد. نتایج نشان میدهد که قلب نحوی به راست در پیکره فارسی با تغییر در فرانقش ها، آغازگر نشان دار ایجاد کرده است؛ ولی مترجمان به این نوع بندها توجه چندانی نداشته اند. همچنین این دستور در زمینه نقد و صحه گذاری ترجمه بندهای مقلوب به راست به زبان انگلیسی می تواند کارا باشد.
Scrambling has optional nature and a significant contribution to the discourse functional interpretation of clauses in Persian. Since scrambling is, unlike English, one of the features of Persian, the analysis of the scrambled clauses and their translated equivalents seem essential to improve their translation accuracy and quality. Therefore, this study which is of descriptive-analytical and corpus based aims to investigate the impact of rightward scrambling on Persian clauses and analyze their English translated equivalents. To this end, 297 Persian rightward scrambled clauses out of 5247 clauses were collected and analyzed along with their English translated equivalents within Halliday’s Systemic Functional Grammar (2014). The results show that rightward scrambling makes marked themes through rearrangements of themeta-functions. However, the translators have not paid enough attention to these clauses. In addition, Halliday’s Systemic Functional Grammar (2014) can be efficient means of evaluating the translation accuracy of these clauses into English.