نقد و بررسی مفروضهای هستیشناسانه نهادگرایی نولیبرال
محورهای موضوعی : پژوهش سیاست نظریسید جلال دهقانی فیروزآبادی 1 , هرمز جعفری 2
1 - استاد گروه روابط بین¬الملل، دانشگاه علامه طباطبایی
2 - دانشجوی دکتری روابط بین¬الملل، دانشگاه علامه طباطبایی
کلید واژه: نظریههای روابط بینالملل, نهادگرایی نولیبرال, ساختارگرایی, آنارشی و نهادهای بینالمللی.,
چکیده مقاله :
کشورها به عنوان مهم ترین بازیگران عرصۀ روابط بین الملل، کشورها به عنوان بازیگرانی عاقل و خردمند، نظام بین الملل به عنوان تعیین کننده رفتار کشورها و داده های سیاست بین الملل، نظام بین الملل به عنوان سیستمی فاقد اقتدار مرکزی و در نهایت قائل شدن هویت مستقل برای نهادهای بین المللی، پنج مفروضۀ اصلی نظریۀ نهادگرایی نولیبرال است که مورد نقد دیگر نظریهپردازان مکاتب نظری روابط بین الملل قرار گرفته است. پرسشی که در این زمینه مطرح می شود این است که با توجه به میزان تأثیرگذاری و قدرت تبیین یک نظریه، واکنش متفکران و مکاتب فکری مختلف در علم روابط بین الملل به مفروض های هستی شناسانۀ نظریۀ نهادگرایی نئولیبرال چگونه بوده است؟ چنین به نظر میرسد که تمرکز نظریه های جریان اصلی روابط بین الملل بر نقد جنبه های کارکردی مفروض های هستی شناختی نظریۀ نهادگرایی نئو لیبرال و تمرکز نظریه های اجتماعی بر نقد هر دو بعد هستی شناختی و کارکردی مفروض های آن قرار دارد.
States as the main player in international relations, States as rational players, International System as the determinant of states behaviors, international system as an anarchic system, and considering independent nature for international institutions are the international institutionalism’ hypotheses that have been under critics by other IR Theory’s scholars. Given the explaining ability of the theory, how various schools of IR have appraised the ontological premises of Neo-Liberal Institutionalism? It seems that the mainstream theories of IR have criticized the functional part of the ontological premises of Neo-Liberal Institutionalism, while social theories have a criticism regarding its both functional and ontological angles.