مبانی کیفرزدایی میان کنشی اخلاقی فلسفی و حقوقی
محورهای موضوعی : اخلاق و تربیت اسلامیگلناز مرادی پسند 1 , تهمورث بشیریه 2 , حسین غلامی دون 3
1 - دانشگاه آزاد اسلامی اردبیل
2 - دانشگاه علامه طباطبایی
3 - دانشگاه علامه طباطبایی
کلید واژه: میانکنش اخلاقی, کیفر, کیفرزدایی, مداخله کیفری,
چکیده مقاله :
نقض حقوق اجتماعی و مختل کردن نظم اجتماعی باعث می شود که جامعه واکنش خود را نسبت به شخص منحرف نمایان سازد. این واکنش از دیر باز و در اغلب نظام های کیفری به صورت اعمال کیفر بوده است.همانطور که میدانیم در اجرای کیفرها هدف خاصی دنبال میگردد و آن تربیت و اصلاح مجرمین و باز اجتماعی شدن آنان است و بر اساس تجربه ثابت شده است که نظام عدالت کیفری به تنهایی نمی تواند این هدف را محقق نماید. درنتیجه سیاستگذاران کیفری برای تحقق این هدف، طیفی از ابزارهای سیاست جنایی (از تخفیف تا حذف یا اعمال متناوب کیفر و یک اقدام غیر کیفری در قبال پدیده مجرمانه) را تحت عنوان کیفر زدایی به رسمیت شناخته اند. اگر تاکنون نظریه ها و مبانی حقوق کیفری در تلاش برای توجیه مداخله کیفری ، جرم انگاری و کیفرگذاری بوده اند ، اینک نیازمند نظریه ها و مبانی دیگری جهت توجیه عدم مداخله کیفری هستیم چرا که در حال حاضر سیر تکامل حقوق جزا به سمت حذف کیفر ، ملايم نمودن كيفرها و توزیع آن میان نظام های حقوقی متمایل است تا بدینوسیله از یک سو حقوق و آزادی های اساسی شهروندان مورد حمایت قرارگرفته و از سوی دیگر هدف غایی مجازات ها تحصیل گردد. در این مقاله سعی شده است تا با اشاره به مبانی کیفرزدایی از جمله مبانی فلسفی ، جرم شناختی و مبانی اقتصادی توجیهاتی مبنی بر لزوم گسترش این فرایند ارائه گردد و بر این موضوع تاکید شود که پاسخ های کیفری لزوما بهترین شیوه پاسخگویی به جرایم نیست و برای رسیدن به آرمان اصلی در مجازات ها که اصلاح و بازپروری مجرمین میباشد میتوان از نهادهای جایگزین کیفر و فرایندهای کیفرزدایانه استفاده نمود
Violating social rights and disrupting social order will make the community more responsive to a distracting person. This reaction has long been the practice of punishment in most criminal systems. As we know, pursuit of a specific purpose in the execution of punishments is that of educating and reforming offenders and their socialization, and it has been proved on the basis of experience that the justice system Criminalization alone can not achieve this goal. As a result, criminal policymakers have recognized the range of criminal policy tools (from discounts to elimination or repeated punitive actions and criminal non-criminal actions) to enforce this goal, as denials. If so far the theories and foundations of criminal law have been attempting to justify criminal, criminal and retaliatory interventions, we now need some other theories and foundations to justify non-custodial intervention because the current evolution of criminal law is towards the elimination of criminality, mild The punishment and distribution of punishment among legal systems is aimed at protecting the basic rights and freedoms of citizens on the one hand and on the other hand, the ultimate goal of punishment is to be trained. In this article, it has been tried to provide justification for the necessity of extending this process by referring to the grounds for punishment, including the philosophical, criminological, and economic foundations