همسوئی فقه و اخلاق با فرض رعایت محدوده در تنبیه بدنی کودکان
محورهای موضوعی : اخلاق تطبیقیصادق فانی ملکی 1 , احمد میر خلیلی 2
1 - گروه فقه و معارف اسلامی ، واحد محلات ، دانشگاه آزاد اسلامی ، محلات ،ایران
2 - دانشگاه آیت الله حائری میبد
کلید واژه: اصول اخلاقی, موازین فقهی, کودکان, تنبیه بدنی, همسوئی,
چکیده مقاله :
بنابر آنچه در منابع فقهی انعکاس یافته، اصل تنبیه بدنی کودکان مورد تجویز قرار گرفته و بر این اساس قانونگذار جمهوری اسلامی ایران در مادۀ 1179 قانون مدنی، انجام تنبیه بدنی از سوی پدر و مادر کودک را مورد پذیرش قرار داد، در حالی که در نگاه ابتدایی تصور می شود تنبیه بدنی آنهم نسبت به کودک، رفتاری بر خلاف موازین اخلاقی بوده و این حکم فقهی در تقابل با اصول اخلاقی قرار دارد؛ هدف پژوهش حاضر تصحیح این نگاه ابتدایی بوده و در صدد است تا با اثبات اصل جواز تنیبه بدنی کودکان از دو منظر فقه و اخلاق و تعیین محدودۀ مجاز آن، عدم تقابل فقه و اخلاق را در این زمینه به اثبات برساند و برآیند آن این است که تنبیه بدنی در فقه از یک سو محدود به مقدار، نوع و شدت آن بوده و از سوی دیگر سن کودک، سمت و انگیزۀ تأدیب کننده نیز به عنوان مرزهای جواز مطرح است و با رعایت محدودیت های مزبور، نه آنکه حکم به جواز در فقه، مخالفتی با اصول اخلاق نداشته بلکه کاملا با آن همسوئی و هماهنگی دارد. مقاله به روش تحلیلی توصیفی به نگارش درآمده و سعی گردیده تا با استفاده از داده های کتابخانه ای و انجام بررسی های لازم در مورد آنها، امکان رسیدن به هدف توافق فقه و اخلاق در زمینۀ تنبیه بدنی کودکان فراهم گردد.
According to the jurisprudential sources, the principle of corporal punishment of children has been prescribed and according to this, the legislator of the Islamic Republic of Iran, in Article 1179 of the Civil Code, has accepted the corporal punishment of children by their parents. At first glance, it is thought that corporal punishment of a child is a behavior contrary to moral standards, and this jurisprudential ruling is in conflict with moral principles. The purpose of this study is to correct this basic view and to prove the principle of permissibility of corporal punishment of children from two perspectives of jurisprudence and ethics and to determine its permissible scope, to prove the non-confrontation of jurisprudence and ethics in this field. That is, corporal punishment in jurisprudence on the one hand is limited to its amount, type and severity, and on the other hand, the age of the child, the position and motivation of the discipline are also considered as permissible limits, and by observing these restrictions, not the ruling It is not permissible in jurisprudence to oppose the principles of ethics, but it is completely in harmony with it.