شناسایی موانع اجرای اثربخش مربی‌گری مدیریتی در یک واحد خدمات مرکز داده دربرابر عملکرد نامطلوب کارشناس
محورهای موضوعی :گل نوش شریفان 1 , سید بابک علوی 2
1 - دانشگاه صنعتی شریف
2 - دانشكده مديريت و اقتصاد
کلید واژه: مربی‌گری مدیریتی, موانع (مانع), مرکز داده, عملکرد نامطلوب.,
چکیده مقاله :
هدف این پژوهش، شناسایی موانع اجرای اثربخش مربی‌گری مدیریتی «در مواجهه مدیر با عملکرد نامطلوب کارشناس» و مکانیزم‌های اثرگذاری آن موانع، در یک واحد سازمانی خدمات مرکز داده بود. پژوهش با راهبرد نظریه‌پردازی داده‌بنیان انجام شد. جمع‌آوری داده از طریق مصاحبه‌های انفرادی نیمه‌ساختاریافته با هجده نفر، متشکل از هشت مدیر و ده کارشناس، و با نمونه‌گیری نظری انجام گرفت. نتایج متشکل از پنج مانع می‌شود که یکی از آنها ویژگی زمینه‌ای صنعت مرکز داده است و در تحقیقات قبلی تأثیر آن بر مربی‌گری در این صنعت بررسی نشده‌بود. دو مانع دیگر از پنج مانع نیز در مطالعات قبلی معرفی نشده‌بودند. عامل اصلی پیونددهنده موانع یافت‌شده این است که مدیر و یا کارشناس در مواقعی، موقعیت عملکرد نامطلوب را به عنوان موقعیتي براي مربی‌گری در نظر نمی‌گیرند. مکانیزم‌های اثرگذاری موانع در مطالعات قبلی بررسی نشده‌بود و در این تحقیق سه مکانیزم اصلی شناسایی شده‌است. اول اینکه عوامل شناسايي‌شده مانع بروز رفتارهای مربی‌گری از جانب مدیر در برابر عملکرد نامطلوب کارشناس می‌شوند. دوم اینکه برخي عوامل مانع یادگیری کارشناس با وجود بروز رفتارهای مربی‌گری مدیر می‌شوند. سوم اینکه موانع باعث تضعیف رابطه کاری مدیر و کارشناس با وجود بروز رفتارهای مربی‌گری مدیر می‌شوند. چند پیشنهاد به سازمان‌های ارائه‌دهنده خدمات مرکز داده ارائه می‌شود. اول اینکه مدیران و کارشناسان با تقویت خودآگاهی و ذهن‌آگاهی خود، با تشخیص هوشیارانه در لحظه، از موقعیت‌های عملکرد نامطلوب تا حد امکان به عنوان فرصت مناسبی برای مربی‌گری بهره ببرند و نیز سازمان رویکردهای هیجانی حامیانه مدیران را در برقراری ارتباط با کارشناسان در مواجهه با عملکرد نامطلوبشان ترویج کند. دوم اینکه مدیران و کارشناسان منابع انسانی جهت آموزش قابلیت‌های غیرفنی مورد نیاز کارشناسان، اقدام کنند. سوم اینکه روش‌های انگیزشي براي یادگیری کارشناسان به مدیران آموزش داده‌شود و سازوکارهای انگیزشی نیز در جهت تقویت انگیزش یادگیری در حوزه‌های مورد نیاز طراحی شود.
The purpose of this research was identifying the barriers of effective managerial coaching and their mechanisms of influence when "a manager faces the employee's unsatisfactory performance" in a data center services unit. The research was carried out using the grounded theory strategy. Data was collected through semi-structured interviews with eighteen people comprising eight managers and ten employees, using theoretical sampling. Five barriers were identified one of which is a contextual characteristic of data center industry and its influence on coaching in that industry was not studied before. Two other barriers were not identified in previous studies either. The core category of the identified barriers is that sometimes the manger or the employee, ignore the unsatisfactory performance situation as a coaching situation. The mechanisms of influence of barriers were not found in the literature but in this study, three mechanisms were identified. First, they prevent manager from coaching behavior. Second, they prevent employee’s learning despite manager’s coaching behavior. Third, they weaken the employee-manager work relationship despite manager’s coaching behavior. Three solutions are suggested to data center service providers. First, employees and managers can take the situations of unsatisfactory performance as an appropriate opportunity for coaching by enhancement of their self awareness and mindfulness such that they consciously recognize the suitable moments for coaching. The organization should also promote the supportive approach of managers when they react to the employee’s unsatisfactory performance. Second, the human resource specialists and managers should help the employees develop required non-technical competencies. Third, the human resource specialists should help the managers learn how to motivate their employees and mechanisms of employee motivation for learning should be designed in the organization.