سبکهای یادگیری کُلب در آموزش معماری؛ مطالعهی تطبیقی شیوههای آموزشی معماری و سبکهای یادگیری در ارتقای خلاقیت دانشجویان
محورهای موضوعی :
حسان ملاجعفری
1
,
اسماعیل ضرغامی
2
1 - دانشجوی دکتری معماری، دانشگاه شهید رجایی، تهران، ایران.
2 - استاد معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید رجایی، تهران، ایران.
کلید واژه: سبکهای یادگیری- آموزش معماری- تفاوتهای فردی- مدلهای آموزش معماری.,
چکیده مقاله :
استفاده از شیوههای آموزشی متناسب با ویژگیهای فردی دانشجویان رشتهی معماری در سالهای اخیر مورد توجه محققان این حوزه بوده است. توجه به سبک یادگیری دانشجویان بهعنوان یکی از مؤلفههای تفاوتهای فردی حائز اهمیت است. پژوهش حاضر مطالعهای است توصیفی-تحلیلی که به بررسی ارتباط سبکهای یادگیری دانشجویان معماری با خلاقیت و عملکرد تحصیلی آنها میپردازد. همچنین در فاز دوم پژوهش به بررسی تأثیر مدلهای آموزش معماری پیشنهادی مطالعات گذشته در ارتقای خلاقیت یادگیرندگان پرداخته شده است. نمونههای آماری به تعداد ۱۰۷ نفر شامل هنرجویان مقطع هنرستان و دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسیارشد میباشند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامهی سبکهای یادگیری کلب است. همچنین نمرات دروس کارگاه طراحی یادگیرندگان قبل و بعد از اجرای مدلهای آموزشی متناسب با هر یک از سبکهای یادگیری ثبت گردیده است. اطلاعات جمعآوری شده با روش پیمایشی تحلیل واریانس (ANOVA) جهت بررسی معناداری تفاوت سطوح خلاقیت سبکهای یادگیری در نرمافزار ۲۷SPSS تجزیهوتحلیل شد. جهت بررسی تأثیر مدلهای آموزشی اجرا شده در ارتقای خلاقیت یادگیرندگان از آزمون t مستقل استفاده شده است. مطابق نتایج سبک واگرا بهترین عملکرد را در خلاقیت طراحی و سبک انطباقدهنده بیشترین پیشرفت را در مواجهه با مدلهای آموزشی ثبت کردند. در آخر چگونگی ترکیب افراد دارای سبکهای یادگیری مختلف در گروهها برای انجام پروژههای طراحی بیان شد.
The use of educational methods tailored to the personal characteristics of architecture students has garnered significant attention from researchers in recent years. Emphasizing students' learning styles, which is a crucial aspect of individual differences, is of paramount importance. This descriptive-analytic study investigates the relationship between the learning styles of architecture students and their creativity and academic performance. Additionally, in the second phase of the research, the impact of proposed architecture training models on enhancing learners' creativity is examined. The statistical sample comprises 107 individuals, including high school students and both undergraduate (BA) and graduate (MA) students. Data collection was conducted using Kolb's learning styles questionnaire. Furthermore, the grades from the design workshop courses of the students before and after implementing the educational models were recorded. In this research, the analysis of variance (ANOVA) method was utilized to determine the significance of varying levels of creativity among different learning styles. Additionally, in the second phase of the study, an independent t-test was employed to assess the impact of the educational models on improving learners' creativity. The results indicate that students with a divergent learning style exhibited the best performance in creative design and adaptation to educational models. Finally, the integration of individuals with different learning styles into groups for design projects was presented.