راهکارهای معماری همساز با اقلیم با بهره گیری از شاخصهای آسایش حرارتی در روستای قلعه بالا (ی) بیارجمند (استان سمنان)
محورهای موضوعی :
1 - واحد سمنان، دانشگاه آزاد اسلامی، سمنان، ایران.
کلید واژه: معماری همساز با اقلیم, آسایش حرارتی, روستای قلعه بالا (ی) بیارجمند.,
چکیده مقاله :
هماهنگی فضاهای معماری و شهری با اقلیم از اصول لازم برای پایدار ماندن بناها و از مهمترین اهداف توسعه پایدار است. استفاده از دستورالعمل¬های مشترک جهت طراحی بناها و عدم توجه به داده¬های اقلیمی در مواجهه با شرایط مختلف اقلیمی و معماری بومی منطقه، پاسخگویی مناسب جهت ایجاد آسایش حرارتی برای بهرهوران را ندارند. بررسی داده¬های محیطی موجود در یک منطقه بهمنظور شناخت رفتارهای اقلیمی به طرق مختلف همواره موردتوجه طراحان و معماران اقلیمی قرار داشته است. معماری همساز با اقلیم، تطابق سازگار معماری با محیطزیست پیرامون را باعث میشود. محل موردمطالعه روستای قلعه بالا (ی) بیارجمند از توابع شهرستان شاهرود واقع در استان سمنان است. روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی-تحلیلی با رویکرد کمی است و اطلاعات کسبشده از طریق مطالعات میدانی و سایتهای اینترنتی معتبر در یک دوره 18 ساله حاصل شدهاند، همچنین با استفاده از اطلاعات هواشناسی و تجزیهوتحلیل آنها با توجه به روش الگی، اوانز، ماهانی و گیونی چارچوب کلی اصول معماری همساز با اقلیم با هدف استفاده از منابع انرژی طبیعی مشخص شد در انتها یافته¬های تحقیق نشان می¬دهد که با توجه به اقلیم سرد و خشک روستا استفاده از بافت فشرده و متراکم، کشیدگی شرقی- غربی روستا، کاهش نسبت سطح بنا به حجم آن، بهرهگیری از مصالح سنگین با ظرفیت حرارتی بالا در جداره جنوبی، استفاده از بازشو (پنجره) های کوچک از راهبردهای نیل به معماری همساز با اقلیم در این روستا است.
The integration of architectural and urban spaces with local climate conditions is crucial for ensuring building sustainability and achieving key objectives in sustainable development. Climate designers and architects have long emphasized the study of environmental data to understand diverse climate behaviors. Climate-friendly architecture aims to harmonize building designs with their natural surroundings. This study focuses on Qaleh Bala Biarjamand village, located in Shahroud city, Semnan province. The central inquiry revolves around identifying climate-responsive architectural solutions using thermal comfort indicators specific to this village. Employing a descriptive-analytical method with a quantitative approach, the study draws insights from field studies spanning 18 years and reputable meteorological sources. The research identifies a framework based on principles outlined by Olgi, Evans, Mahoney, and Givoni, emphasizing the use of natural energy resources. Findings underscore strategies tailored to the village's cold and dry climate, such as adopting compact, densely textured designs, reducing surface-area-to-volume ratios, and employing heavy materials with high heat capacity in southern walls. Additionally, minimizing window sizes emerges as a viable strategy to enhance climate-friendly architecture in this context.