مبانی جهانشناختی و انسانشناختی معنای زندگی در فلسفة صدرایی و رواندرمانگری وجودی
محورهای موضوعی : ملاصدراپژوهی و اندیشۀ حکمت متعالیه
شهناز شایان فر
1
,
الهه قلعه
2
1 - دانشیار گروه فلسفه دانشگاه الزهراء (س)، تهران، ایران
2 - دانشآموخته کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران
کلید واژه: معنای زندگی, مبانی انسان¬شناختی, مبانی جهانشناختی, ملاصدرا, اروین یالوم,
چکیده مقاله :
معنای زندگی یکی از مهمترین دغدغه¬های بشر امروز و از مسائلِ سرنوشتساز در میان فیلسوفان، روان¬درمانگران و اخلاق¬پژوهان معاصر است. در پژوهش حاضر، معنای زندگی از نگاه ملاصدرا، در مقام یک فیلسوف مسلمان، و ارویـن یالوم، در مقام یک رواندرمانگر اگزیستانسیالیست معاصر غربی، بررسی شده است. پرسش مهم مقالـه اینـست کـه مبانـی جهـانشناختـی و انسانشناختی معنای زندگی از دیدگاه ملاصدرا و اروین یالوم چیست؟ این پژوهش روشن میسازد که در مبانی فلسفی ملاصدرا، خدا با جلوه¬های جمالی و جلالی، بمثابه غایت هستی و معنابخش به هستی و انسان با ویژگی اشتداد وجودی، تجردی و کثرت نوعی حضور دارد. در مقابل، در مبانی فکری یالوم محوریت خدا انکار میشود و جهان فاقد معناست و این آدمی است که باید زندگیش را معنادار کند. بنابرین میتوان گفت در فلسفۀ ملاصدرا، با کشف معنا و در تفکر یالوم، با جعل معنا سروکار داریم. در مسئلۀ معنای زندگی، رویکرد ملاصدرا غایتگرایانه و الهی است و رویکرد یالوم، غیرغایتگرایانه و غیرالهی.
The meaning of life is one of the most important concerns of modern Man and one of the fate-making problems among contemporary philosophers, psychotherapists, and moral philosophers. The present study investigates the meaning of life in the view of Mullā Ṣadrā, as a Muslim philosopher, and Irvin Yalom, as a contemporary Western existentialist psychotherapist. The focal question of this paper is what the cosmological and anthropological foundations of the meaning of life in the views of Mullā Ṣadrā and Yalom are. The findings of this study indicate that God appears with beautiful and glorious manifestations as the end of being, which grants meaning to being, and Man is present with their ontological gradedness, immateriality, and plurality. By contrast, in Yalom’s philosophy, the centrality of God is denied; the world is void of meaning, and it is Man who must grant meaning to life. Therefore, it can be said that one deals with the unveiling of meaning in Mullā Ṣadrā’s philosophy and the creation of meaning in Yalom’s philosophy. Regarding the problem of the meaning of life, Mullā Ṣadrā’s approach is teleological and divine, while Yalom’s approach is non-teleological and atheistic.