مشارکت در گردشگری: تحلیل مقالات منتشر شده در نشریات علمی
محورهای موضوعی : مطالعات اجتماعی و گردشگری، جامعه شناسی گردشگری
نسرین کاظمی
1
,
پانته آ روغنگیرها
2
,
ندا زرندیان
3
1 - استادیار دانشکده گردشگری، دانشگاه تهران، تهران، ایران
2 - دانشجوی دکتری گروه جغرافیای انسانی و برنامهریزی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
3 - استادیار گروه جغرافیای انسانی و برنامهریزی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
کلید واژه: مشارکت, گردشگری اجتماعمحور, توسعه پایدار, ذینفعان, الگوی متمرکز,
چکیده مقاله :
با توسعه صنعت گردشگری پایداری تبدیل به یکی از مهمترین موضوعات این صنعت شده است. این درهمآمیختگی موجب شده تا رویکرد جدیدی از برنامهریزی با عناوینی همچون مکتب مشارکتی، دموکراتیک، جامعهمحور و... مطرح شود. همزمان با این تأکید، مطالعات گستردهای در این زمینه انجام شده است اما خلأ مطالعهای مروری مشهود است. در راستای این هدف، از رویکرد گسترهپژوهی، روش جستجو و چکلیست پریزما در مرور سیستماتیک و نیز تحلیل کیفی محتوای مقالات بهره گرفته شد. 58 مقاله یافت شد که در شش زمینه مطالعاتی شامل جغرافیا، گردشگری، علوم محیطی، جامعهشناسی، مدیریت و علوم ورزشی دستهبندی شدند. بحث مشارکت در گردشگری با علوم محیطی آغاز، در ادامه با علوم جغرافیایی گسترش و طی سالهای اخیر با رشد پژوهشهای گردشگری ورزشی وارد مطالعات علوم ورزشی شده است. نکته مهم تسلط دیدگاههای جغرافیایی بر پیشینه تحقیق است. این دیدگاهها، آمیخته با مباحث توسعه پایدار و محوریت برنامهریزی مشارکتی برای تحقق اهداف پایداری است. نتایج حاکی از تأکید مطالعات بر سه گروه ذینفعان یعنی جوامع محلی، گردشگران و دولت، مشارکت نوآورانه و همآفرینی است؛ بدینترتیب مشارکت در الگوی تجاری گردشگری ادغام شده تا سبب ارتقای مسئولیتپذیری شود. از سوی، با اهمیت یافتن جریانهای اطلاعاتی به دلیل توسعه فناوریها و شبکههای اجتماعی، استفاده از آنها برای رفع یکی از مهمترین موانع مشارکت یعنی سطح پایین آگاهی اجتنابناپذیر است. یکی از بزرگترین چالشهای برنامهریزی مشارکتی در ایران، تسلط الگوی بالابهپایین و نظام متمرکز برنامهریزی است.
Defined as the ability to comprehend and interpret non-material aspects of the human soul, spiritual perception plays a crucial role in both the well-being of tourists and the effectiveness of tourism marketing. Therefore, tourism can provide proper grounds for experiencing such a perception. Accordingly, this study sought to identify the factors involved in tourists' spiritual perception. To this end, the study applied a meta-synthesis approach, systematically reviewing previous studies. Moreover, to ensure the comprehensiveness of the factors and their compatibility with the Iranian cultural context, expert opinions were collected through the Delphi method using snowball sampling. The data collection at this phase continued until theoretical saturation was achieved. According to the findings of the study, six main categories were found to have been involved in tourists' spiritual perception, including "Quality of Interactions", "Environment", "Historical and Cultural Heritage of the Destination", "Tourist's Presuppositions", "Low-ritual Travel", and "Development of the Tourist's Spiritual Intelligence", encompassing 46 sub-categories. Accordingly, spiritual marketers can set their strategies by focusing on and enhancing the abovementioned factors. Given the lack of established theories on spiritual marketing in tourism and its practical application, this study provides a comprehensive framework for identifying, classifying, and interpreting the factors affecting spiritual perception in tourism, thereby offering valuable insights for both marketers and future research.