واکاوی خشونت سیاسی از منظر دلاپورتا: خشونت پنهان
الموضوعات : Research in Theoritical Politics
سید جواد صالحی
1
,
فاتح مرادی نیاز
2
1 - استادیار گروه حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه شیراز، ایران
2 - دانشآموخته کارشناسی ارشد مطالعات خاورمیانه و شمال آفریقا، دانشگاه شیراز، ایران
الکلمات المفتاحية: نظریه خشونت, خشونت سیاسی, دلاپورتا, بنیادگرایی و نزاعهای قومی- مذهبی. ,
ملخص المقالة :
تحوّلات موسوم به بهار عربی که بسیاری از آن تعبیر به بهار و بیداری میکردند و وجه بارز آن را مطالبۀ آزادی و دموکراسی میدانستند، خیلی زود به خزان نشست. مسیر این روند منحرف و خشونت به وجه بارز آن مبدّل شد. گروههای بنیادگرایی چون داعش، رژیمهای دیکتاتوری، گروههای تندروی چون القاعده و گروههای شبه نظامی در عراق، سوریه و یمن، ابعاد تازهی از سبعیت و خشونت لجام گسیخته را به کمک ظرفیت رسانههای دیداری- شنیداری به نمایش گذاشتند. در حقیقت خشونت به شکل بیسابقهای به اهرم نمایش قدرت کنشگران مختلف مبدل شد. از این رو اهمیت این متغیر و نقشی که این عامل در تحولات اخیر خاورمیانه بر عهده دارد، نویسندگان را مجاب ساخت تا به بررسی علل و پیامدهای شکلگیری خشونت، به ویژه با انگیزههای سیاسی بپردازند. این هدف حول این پرسش شکل گرفت که ویژگیهای محوری خشونت سیاسی از دیدگاه دلاپورتا چیست. از این رو تلاش میشود تا با رویکردی تحلیلی- تبیینی و با استناد به آرای «دوناتلا دلاپورتا» در حوزۀ خشونت سیاسی و رجوع به منابع کتابخانهای و اینترنتی به واکاوی این پدیده در قالب فکری و گفتمانی پرداخته شود. فرضيه پژوهش بر اين اصل استوار است كه خشونت سیاسی و به طور ویژه خشونت پنهان، فرآیندی پیچیده و چندبُعدی است که سازوکارهای مختص خود را دارد. خشونت سیاسی پنهان در حقیقت برآیند تعامل و تقابل چندسویۀحاکمیت و گروههای اجتماعی و کنشگران با توجه به امکانات و ظرفیتهای موجود است.