نظریۀ مقاومت در اندیشۀ مشروطهخواهی جدید
الموضوعات : پژوهش سیاست نظریمحمدرضا تاجیک 1 , عارف مسعودي 2
1 - دانشیار گروه علوم سیاسی، دانشگاه شهید بهشتی
2 - علوم اقتصادی و سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
الکلمات المفتاحية: حق مقاومت حق دفاع مشروطهخواهی نظامنامه قرارداد اجتماعی,
ملخص المقالة :
نظریۀ نوآیین مقاومت که متضمن تبیین آن به مثابه یک «حق» است ، از اصول بنیادین نظام های حکومتی مشروطه جدید است. هر چند برخی کارکرد این مفهوم به عنوان «حق» را بیشتر هنجاری و نه بنیانی برای عمل سیاسی میدانستند، نقش آن حتی به مثابه اصلی هنجاری سبب یادآوری محدودیت-های قدرت سیاسی به حاکمان میشود و شهروندان را مجهز به ابزاری برای تأثیرگذاری بر تصمیم های آنها می کند. مبنای این نظریه به اندیشۀ مهم ترین فیلسوفان سیاسی مدرن مانند «توماس هابز» و «جان لاک» برمی گردد. در واقع هابز در نظریه خود، وجود «کانون و نقاطی از مقاومت» را در جهت «صیانت نفس» تشخیص داده، اما لاک، قدرت حکومت را مشروط به رعایت و اجرای قوانینی میکرد که در صورت سرپیچی از آنان، حق انقلاب یا مقاومت و انحلال به مردم داده شده بود. بر همین اساس مقاومت، حق طبیعی، اخلاقی و بنیادین شهروندان بود که تنها در شرایط نقض و اضمحلال اصول بنیادین و مورد اجماع همگان به آن مراجعه میشد. پژوهش حاضر نیز به ایضاح فرآیند تدوین نظریه مقاومت در اندیشه سیاسی جدید بر اساس «حق مقاومت» همه افراد حاضر در اجتماع میپردازد و اندیشه مشروطه خواهی نوین را نخستین محمل نظری آن در نظر می گیرد.