واکاوی جایگاه نوستالژی در ادبیات داستانی مهاجرت ایران با تأکید بر نویسندگان زن منتخب (اکرم پدرامنیا، نسیم وهابی، فهیمه فرسایی، فریبا صدیقیم)
الموضوعات : پژوهشهای ادبیات معاصر ایرانمهرزاد مطبوعی نژاد 1 , احمد خاتمی 2 , ماندانا منگلی 3
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران
2 - استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید بهشتی
3 - استادیار زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران
الکلمات المفتاحية: نوستالژی, ادبیات مهاجرت, اکرم پدرامنیا, فریبا صدیقیم, نسیم وهابی, فهیمه فرسایی.,
ملخص المقالة :
یکی از مهمترین جلوههای ادبیات مهاجرت، مؤلفۀ نوستالژی است. مسئلۀ اساسی این تحقیق پاسخ به این پرسش است که چنین مؤلفهای در ادبیات داستانی زنان به چه شکلی منعکس شده است؟ تعدد زنان نویسنده مهاجر ایرانی و همچنین صاحب سبک بودن برخی از آنها در ادبیات داستانی مهاجرت، اهمیت و ضرورت چنین مطالعهای را نشان میدهد. هدف پژوهش این است که با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی جایگاه مؤلفۀ نوستالژی در داستانهاي برگزیده و شاخص که از زنان داستاننویس مهاجر پس از انقلاب اسلامی هستند، پرداخته شود. فرضیۀ پژوهش این است که نوستالژی یکی از مهمترین و شاخصترین مؤلفههای فرمی و محتوایی در آثار مورد بررسی است. نتایج پژوهش نشان میدهد که نوستالژی در آثار اکرم پدرامنیا با توصیف دقیقی از گذشته، مخاطب را به فضای گذشته میبرد و این نوستالژی یادآور فرد خاصی است. تکنیک دیگری که پدرامنیا به منظور ایجاد حس نوستالژی از آن بهره میگیرد، ایماژ است. نوستالژی در آثار نسیم وهابی از جنبۀ یک فضا -مثل فضای جنگ- روایت میشود. نوستالژی در آثار فهیمه فرسایی به شکلی آزاردهنده برای شخصیتهای داستان نمود مییابد. در آثار فریبا صدیقیم، نوستالژی به موقعیتهایی دلالت دارد که فرد با دوستان و نزدیکانش تجربه کرده است. در آثار صدیقیم، نوستالژی به اشیا و مکانها دیده نمیشود. ویژگی مهم بازتاب نوستالژی در آثار صدیقیم این است که وقایع نوستالژیک به شکل سیال ذهن نشان داده میشود و راوی به شکلی از گذشته سخن میگوید که گویی هماکنون در حال رخ دادن است.