نقش آگاهی محاوره ای بر عملکرد کودکان در تکالیف تئوري ذهن
الموضوعات : روان شناسیسید امیر امین یزدی 1 , پروانه نيكخواه 2
1 - دانشگاه فردوسی مشهد
2 - دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
الکلمات المفتاحية: تئوری ذهن, باور کاذب, آگاهی محاورهای, مهارتهای کلامی,
ملخص المقالة :
چكيده: كودكان با داشتن تواناییای به نام "تئوری ذهن"، به بازنمايي باور انسانها و در نتيجه، درك و پيشبيني رفتار آنان قادر ميگردند. زبان در تحول تئوري ذهن و نيز عملكرد كودكان در تكاليف باور كاذب نقش مهمی ايفا ميكند. تحقیقات نشان میدهند که کودکان زیر چهار سال معمولاً در تکالیف باور کاذب شکست میخورند. در مورد دلايل شكست كودكان خردسال در تكاليف باوركاذب، دو رويكرد عمده وجود دارند كه يكي از آنها، عدم تحول مفهومي در توانايي تئوري ذهن را دليل شكست ميداند (نظريه نقص مفهومي) و ديگري، رشد محدود ظرفيتهاي زباني را (نظريه محدوديت عملكرد). 111 كودك در دو گروه با میانگینهای 3 سال و 5 ماه، و 4 سال و 5 ماه، در دو تكليف كلامي و تصويري باور كاذب ("استاندارد" و "نگاه اول")، و نيز در درك آگاهي محاورهاي، مورد آزمون قرار گرفتند. نتايج نشان داد كه عملكرد هر دو گروه از كودكان در تـكاليف باور كاذبـي كه از لـحاظ محاورهاي تـسهيل شده بودند ("نگاه اول")، در مـقايسه با عملكرد آنان در تكاليف استاندارد باور كاذب، بهطور معناداري بهبود يافت. همچنين، بين نمرههای آزمون آگاهي محاورهای و تكاليف باور كاذب، رابطة معناداري بهدست آمد. اين نتايج، نظريه محدوديت عملكرد را تأييد ميكند كه میگوید شكست كودكان سه ساله در تكاليف استاندارد باور كاذب، نه به دليل ناتواني مفهومي آنان در بازنمايي باور كاذب (چنانكه در نظريه نقص مفهومي بيان ميشود)، بلكه به دليل محدوديت دانش زباني آنان است. بر اين اساس، ضرورت دارد تا سطح تحول يافتگي زباني كودكان، در سنجش و تبيين چگونگي رشد تئوري ذهن كودكان مورد توجه قرار گيرد.