نقش دگر اندیشانه شیخ محمد خالصی زاده در تکوین جریان سیاسی
الموضوعات :علیرضا مقدسی محمودجیق 1 , سینا فروزش 2 , غلامحسین زرگری نژاد 3
1 - دانشجوی دکتری تاریخ اسلام ،واحد علوم و تحقیقات تهران ،دانشگاه آزاد اسلامی ،تهران ایران
2 - دانشیار دانشکده:ادبیات، علوم انسانی و اجتماعی
3 - استاد،گروه تاریخ،واحد علوم و تحقیقات،دانشگاه آزاد اسلامی،تهران ، ایران
الکلمات المفتاحية: واژگان کلیدی: نواندیشی سیاسی, شیخ محمد خالصی زاده, نقش, جریان دگر اندیشانه, اصلاح گری سیاس,
ملخص المقالة :
ازجمله عالمان دینی نوگرای مصلح دینی واجتماعی می توان شیخ محمد خالصی زاده را نام برد که این نوشتار درذکر اوست.وی تحت تاثیر فرهنگ و اندیشه های کم و بیش مدرن پس از مشروطه و به ویژه الهام گرفته از تغییرات اصلاحی و اجتماعی دوران رضاشاه پهلوی و پس از آن بود. اوبه طور پارادوکسیکال از یک سو با تغییرات و اصلاحات رضا شاهی مخالف بود وغالبا نیز با ابزار دین و حفظ حریم دیانت و شریعت به مقابله تجدد حکومت بر می خاست و از سوی دیگر مستقیم و غیر مستقیم تحت تاثیر همان اصطلاحات مدرن(یا شبه مدرن) بود. خالصی زاده آغازگر راهی بود که با توسل به خلق آثاری نواندیشه گرایانه و پرداختن به مسائل مهمی چون خرافه زدایی از قرائت های رسمی روحانیون دوران خود، موقعیت زنان، آسیب شناسی دینی جامعه، علت شناسی انحطاط، عقب ماندگی ایرانیان، نسبت دین و تجدد، پیوند دین و خردورزی و دیگر رویکردهایی که به نوعی در مدار اصلاح گری دینی قرار می گرفت، در شمار نخستین مصلحان و متفکران جریان نواندیشی دینی معاصر قرار می گیرد. در این پژوهش به دنبال آن هستیم که چه شرایطی بر متفکرانی چون خالصی زاده مستولی بوده و یا چه مکانیسم ها و عناصری زمینه ساز این تحول فکری در اندیشه آنها شده است.