جهان بینی و خداشناسی در هنرهای صناعی از دیدگاه ملاصدرا
الموضوعات : Islamic theologyزهرا محمدیخواه 1 , سید صادق زمانی 2 , سید رحمت الله موسوی مقدم 3
1 - دانشجوی دکتری، گروه فلسفه هنر، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ایران
2 - استادیار، گروه فلسفه هنر، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ایران
3 - دانشیار، گروه معارف اسلامی، دانشگاه علوم پزشکی ایلام، ایلام، ایران
الکلمات المفتاحية: هنر صناعی, خلاقیت هنری, حکمت ایرانی, ملاصدرا,
ملخص المقالة :
وقتی نام هنرهای صناعی(صنایع دستی) به میان می¬آید ناخودآگاه ذهن ما به گذشته سیر میکند و ما را در عمق تاریخ پیش می¬برد، تا آنچه که پیشینیان برای حل مشکلات زندگی خود به کار می¬بستند را یادآور شود. هنرمند متفکر ایرانی در پی شناخت و دریافت جهانی ماورای جهان مادی اطراف خویش، آفرینش هنری را همانند وسیله و ابزاری پر ثمر در خدمت کشف و شهود و جستجوی خود میگیرد. خلاقیت و آفرینش هنری از ابتدا نزد هنرمندان ایرانی، در محدوده تلاشی فردی و تفکری مجرد و شخصی دنبال نشده، بلکه مبتنی بر نیازی جمعی در گستره بینش همگانی بوده است. هدف این پژوهش تعريف و سنجش خلاقيت در هنر در چارچوب نظري حكمت ایرانی است. در اين راستا مباني و اصول خلاقيت، نسبت خلاقيت و خيال، مباني خلاقيت هنري، نسبت صنعت و هنر در هنرهای صناعی درحكمت ایرانی را مطرح مینماید. یافتههای تحقیق کنونی نشان داد که بر اساس دلالت¬های فلسفی حکمت ایرانی مفهوم خاصی از خلاقیت هنری ارائه داد که بر پایه نور، روشنایی، ظلمت، بهره گرفتن از عناصر طبیعی، جهان بینی و خداشناسی شکل گرفته است. همچنین تحقیق حاضر نشان داد که میتوان از این نظریات، ملاکی برای سنجش خلاقیت هنری در آثار صناعی به دست آورد و این خلاقیت هنری هم با ترازوی معنا و هم صورت قابل سنجش است.