ارائه الگوی تقویت تفکر انتقادی در کارکنان سازمان های دولتی
الموضوعات : آموزشی
پروانه صادقی
1
,
هوشنگ تقی زاده
2
,
علی قربانی
3
1 - دانشجوی دکتری مدیریت دولتی منابع انسانی دانشگاه آزاد واحد تبریز
2 - استاد گروه مديريت، واحد تبريز، دانشگاه آزاد اسلامي، تبريز، ايران
3 - استادیار، گروه مدیریت بازرگانی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.
الکلمات المفتاحية: تفکر, تفکر انتقادی کارکنان, روش داده بنیاد, سازمان های دولتی.,
ملخص المقالة :
تفکر انتقادی به عنوان یک مهارت اساسی در دنیای پیچیده و متغیر امروز، نقش مهمی در بهبود تصمیمگیری و حل مسائل در سازمانها ایفا میکند. این پژوهش به بررسی و ارائه الگوی تقویت تفکر انتقادی در کارکنان سازمانهای دولتی میپردازد. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی تقویت تفکر انتقادی در کارکنان سازمانه های دولتی انجام شده است. روش پژوهش حاضر به صورت آمیخته (کیفی و کمی) بود. در این پژوهش از روش داده بنیاد استفاده شده است. پژوهش حاضر از حیث هدف، کاربردی- توسعه ای است که در مرحله کیفی از روش نمونهگیری هدفمند و با استفاده از مدیران و خبرگان دانشگاهی، مدیران ارشد و میانی سازمان های دولتی، که نسبت به تفکر انتقادی اطلاعات کاملی داشتهاند، انجام شد. داده¬های بخش کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته به دست آمد. پژوهش حاضر، مهمترین روش گردآوری داده ها استفاده از مصاحبه(نیمه ساختارمند) بوده است. از آنجا که مهمترین روش گردآوری داده ها، مصاحبه بوده است. در این پژوهش، بنا به معیارهای ارائه شده توسط «کرسول و میلر» به منظور حصول اطمینان از روایی پژوهش استفاده شد. و به منظور تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه ها، از فرایند سه مرحله ای کدگذاری باز، محوری و انتخابی مطابق با فرایند نظریه پردازی داده بنیاد به وسیله نرمافزار MAXQDA استفاده شده است. به طور کلی از تحلیل داده هاي کیفی پژوهش، 20 مقوله اصلی، 164 کد اولیه شناسایی و ارائه گردید. با توجه به نتایج، شرایط علی (اجتماعی سازی، رهبری، تفکر سیستمی، شایستگی کارکنان)، شرایط زمینهای (جو سازمانی، فرهنگ سازمانی)، مقوله محوری (مشخصه های سازمانی، رهبری)، راهبردها (تدوین الزامات، حفظ و نگهداشت منابع انسانی)، پیامدها (بهره وری و تعالی سازمانی، خلاقیت و نوآوری، آینده نگری)، شرایط مداخله گر (شرایط محیطی، نگرش)، به عنوان تبیینکنندۀ تقویت تفکر انتقادی در کارکنان سازمان های دولتی شناسایی شدند. در نهایت، این پژوهش بر اهمیت توجه به تفکر انتقادی به عنوان یک ابزار کلیدی در بهبود فرآیندهای تصمیمگیری و حل مسائل در سازمانها تأکید میکند و میتواند مبنای مناسبی برای تحقیقات آینده در این حوزه باشد.