تحلیل اگزیستانسیالیستی روایتها در گنبدهایِ غالیه و سپید براساس رویکرد نشانه- معناشناسی
الموضوعات : Research in Iranian classical literature
عبدالباقی رضایی تالارپشتی
1
,
فاطمه دادبود
2
,
بهزاد پورقریب
3
1 - استادیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشگاه گلستان، گرگان، ایران
2 - دانش آموخته دکتری زبانشناسی، واحد ساری، دانشگاه آزاد اسلامی، ساری، ایران
3 - دانشیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران
الکلمات المفتاحية: نشانه معناشناسی, روایتپردازی, هفت گنبد, اگزیستانسیالیسم,
ملخص المقالة :
منظومۀ هفت گنبد نظامی گنجوی یکی از شاهکارهای نظام ادبی، فرهنگی و تاریخی بهحساب میآید که در نوع خود بیبدیل و بینظیر انگاشته میشود. همچنین این منظومۀ انسانشناسانه و هستیگرایانه با اصالت وجود بشری سروکار دارد و تلاش میکند تا سره را از ناسره تمیز دهد. این پژوهش قصد داشت با بررسی اولین روایت در گنبد غالیه و آخرین روایت در گنبد سپید براساس دیدگاه نشانه-معناشناسی به مطالعه مسیر حرکت روایتها و جهشهای معنایی حاصل از آن بپردازد. تحلیل روایتها با بهرهگیری از مولفههای نظام گفتمان روایی بُوشی صورت پذیرفته است. نتایج حاصله نشان میدهد که سیر روایتپردازی شاهدخت ایرانی و هندی تقریباً یکسان بود. شخصیتهای اصلی این دو روایت دارای صفات زهد، پارسایی، وارستگی و محتشممنشی بوده است. به ناگاه در مسیر هستی و زندگی با اتفاقاتی مواجه میشوند که آنها را به ظلمات و تاریکی درون سوق میدهد. با سلب دازاین اولیه و ایجاب دازاین معیوب بههمراه نقصان معنایِ وجودی با مصائبی بسیاری دست و پنجه نرم میکنند. با عبور از این آشفتگی و ناهنجاریِ درونی، از تاریکی عبور کرده و به نور و استعلایِ درون که هدف غائی اصالت وجود است، دست مییابند. در انتهای روایت، شخصیتها با جهش معناییِ شدیدی از موقعیت نابسامان خودپیش آورده به شرایط رهاییبخش از ظلمات و تجدید حیات اخلاقی میرسند.